اسلام تیوب

   یکی از علما می فرمودند: شخصی خدمت یکی از علمای بزرگ آمد و گفت:

« آقا اسم اعظم خدا چیست؟»

عالم بزرگوار او را در نزد خود نگه داشت تا اینکه در یک شب بسیار سرد آن مرد را صدا زد و فرمود: همین الآن به فلان نقطه از بیابان کنار شهر برو، در آنجا چاهی وجود دارد یک مقدار از آن چاه آب بیاور. 

 
 
این بنده خدا به راه افتاد و خود را به آن چاه رسانید و مقداری آب برداشت و برگشت. در مسیر بازگشت ناگهان شیر درنده ای مقابلش ظاهر شد او دست و پای خود را گم کرد و نگران و مضطرب شد، فریاد زد: بسم الله الرحمن الرحیم یا الله و به زمین افتاد و غش کرد. وقتی به هوش آمد دید از آن شیر خبری نیست. خود را به منزل آن عالم بزرگوار و اهل معنا رسانید.
 
عالم به او فرمود: چرا این قدر دیر کردی؟ آن مرد جریان را برای عالم تعریف کرد، فرمود: همین کلمه را که گفتی خودش اسم اعظم خدا بود؛ چون از صمیم دل و در حال اضطراب بیان شده بود، شرایطش باید فراهم گردد تا به هدف اجابت برسد. شما هم در آن حالت ترس و دلهره و اضطراب دل از همه بریدی سیم دل خود را از همه قطع نمودی و به خدا متصل کردی (و توکل بر او کردی) و گفتی« بسم الله الرحمن الرحیم یا الله» شرایط فراهم شد و دعایت مستجاب گردید. 
منبع :شیعه نیوز

 آیا خداوند دست دارد؟ این سوال و دهها سوال از این قبیل شاید تاکنون به فکر و ذهن بسیاری از افراد رسیده است که حضرت آیت الله سبحانی با استناد به آیات قرآن به این سوال پاسخ داده اند.
چگونه قرآن  درباره خدا مى گويد: ( يداه مبسوطتان )؟
قرآن، معجزه جاودانه پيامبر است و از نظر شيرينى بيان و برترى معانى، نمونه اى ندارد، و يكى از ملاكات بلاغت، به كارگيرى مجاز در كلام است و بزرگان گفته اند: «كلام البلغاء مشحون بالمجاز». بنابراين، اين نوع صفاتى كه نمونه هايى از آن ذکر شد، از باب مجاز و تشبيه است.
مثلاً در محاورات عمومى مى گويند: فلانى دست بسته يا دست باز است و هر دو كنايه از بخل و بخشش است، يا اين كه مى گويند: دست بالاى دست بسيار است، كنايه از قدرت برتر است. اگر قرآن مى فرمايد: ( يد الله فوق أيديهم ) كنايه از تسلّط او بر بيعت كنندگان است.
كسانى كه راه تجسيم را در پيش گرفته اند، داورى آنان درباره اين الفاظ اين است كه بايد بر معنى حقيقى حمل شوند، از اين جهت براى خدا دست و پا و چشم و گوش ثابت كرده اند و او را به سان انسان مى پندارند كه فقط درباره ريش و شرمگاه او نمى توان سخن گفت و اثبات بقيه اعضا براى او اشكالى ندارد.
اين گروه، چشم بسته به قرآن مى نگرند، در حالى كه قرآن مى فرمايد:( ليس كمثله شىء ) . [195]
پاسخ قاطع عالم شیعی به شیخ وهابی
يكى از علماى وهابى كه منكر مجاز در قرآن بود، و معتقد بود كه اين الفاظ را بايد بر معانى ظاهرى آنها حمل كرد، و طرفداران مجاز در قرآن را اهل تأويل مى شمرد با يكى از علماى شيعه روبرو شد و آنچه توانست درباره شيعه و اين كه آنها قرآن را تأويل مى كنند، سخن گفت: اتفاقاً آن عالم وهابى كور و نابينا بود. اين عالم شيعى به او گفت: متأسفم كه حضرت عالى در روز رستاخيز از رؤيت خدا و پيامبرش محروميد. آن عالم وهابى وحشت زده گفت: چرا؟ او در پاسخ گفت به گواه اين آيه كه( من كان فى هذه أعمى فهو فى الآخرة أعمى وأضلّ سبيلاً ) ( [196]) آن وهابى نابينا گفت: اين آيه مربوط به نابينايى قلب و روح است، نه نابينايى ظاهرى. آن عالم شيعى گفت: اين همان تأويل است كه شما منكر آن هستى. او در پاسخ جز فحش و دشنام چيزى نداشت كه بگويد.
چگونه مى توان مجاز و تأويل را در قرآن، منكر شد در حالى كه قرآن، همه گناهان را به دست هاى انسان نسبت مى دهد و مى فرمايد:
( ذلك بما قدّمت أيديكم وأنّ الله ليس بظلاّم للعبيد ). [197]
«اين كيفر به خاطر چيزى است كه دست هاى شما پيشاپيش فرستاده اند و خدا بر بندگان ستم نمى كند».
مسلّماً همه گناهان انسان با دست او انجام نمى گيرد، بخشى با چشم و بخشى با گوش و برخى با زبان و همچنين... ولى قرآن همه را به دست نسبت داده است، چون عضو فعال در انسان، دست او است و گناه، منسوب به خود انسان است. 

 
منبع : حوزه نیوز
چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:حسین گلستانی,اسلام تیوب,islamtubeوislamtube,lxb,ir,کمین,مجنون, :: 14:59 :: نويسنده : حسین گلستانی

وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم

با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند! توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سر

حرف را باز کنم .

تو که برای خدا می جنگی، حیف نیست نماز نخونی ...

لبخندی و گفت :

یادم می دی نماز خوندن رو !

بلد نیسی!؟

نه، تا حالا نخوندم !

همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره های شصت دشمن، تا جایی که خستگی

اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم .

توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق

پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را

شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از

دستش افتاد. آرام که کف قایق خواباندمش ...

 لبخند کم رنگی زد. با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد...

چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:حسین گلستانی,اسلام تیوب,islamtubeوislamtube,lxb,irو,مناجات, :: 14:57 :: نويسنده : حسین گلستانی

سنگر انفرادی

محبوب من! وقتی به تو فکر می کنم شور و شوق سراسر وجوم را فرا می گیرد، شعلة وصل و حضور در وجودم زبانه می کشد و وقتی به خود می اندیشم و عمر بر باد رفته ام را که در غفلت و بندگی غیر تو بوده می نگرم، شرمسار و سرافکنده می شوم، اما با این همه تو دستم را گرفتی و هدایت کردی...

ای خالق رئوف! تو را سپاس بی حد که مرا به راه راست هدایت کردی و مرا در جمع بهترین مخلوقات خود، در بهترین زمان و مکان قرار دادی.

شهادت را نه برای فرار از مسئولیت اجتماعی، و نه برای راحتی شخصی می خواهم؛ بلکه از آنجا که شهادت در رأس قلة کمالات است و بدون کسب کمالات، شهادت میسر نمی شود، من با تقاضای شهادت در حقیقت از خدا می خواهم که وجودم، سراسر خدایی شود و با کشته شدنم در راه دین اسلام، خود او بر ایمان و صداقت و پایمردی ام، و در راه دین بودنم، و بر عشق پاکم بر او، مهر قبولی زند.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1